نقشهی گمشدهی فردا»
چه کسی هست که تنبلی را کنار بگذارد
و به عمر دوباره بیندیشد
چه کسی نقشهی آینده را میکشد
من آینده را گم کردهام
پیش از این چند چیز برایش پیدا کرده بودم
اما الان حواسم پرت است و
همهچیز را فراموش کردهام
چندبار خواستم به موسیقی گوش بسپارم
اما بیحسیام وسیعتر شد و آوازها گریختند
بیمارستان جای خوبی برای نقشه کشیدن نیست
کرختی سلولها آیندهبینی را از کار میاندازد
اگر امروز را بخوابم
و تا فردا اتفاقی نیفتد
اگر تا فردا باران بمب و گلوله کوتاه بیاید
من نیز یک عمر کوتاه خواهم آمد
یک عمر زنده خواهم ماند و شعر و آواز خواهم خواند
امروز هیچکس حوصلهی شعر را ندارد
امروز هیچکس دیگری را به یاد نخواهد آورد
اما فردا همهچیز عوض میشود
من فقط تا فردا به فرصت نیاز دارم
بعد از آن همه چیز عادی خواهد شد
و زندگی روی دیگر سکه را نشان خواهد داد.
چه روزهایی را که در آرزوی چنین روزی سپری کردم؟!
شاعر: سوفیا صالحپور
https://t.me/postmodernliterature
تاریخ حضور خاندان منجمیها در لنگرود و پیروزیهای میرزاموسی منجمباشی در سرحدات ایران
عمر ,خواهم ,نقشهی ,شعر ,هیچکس ,آینده ,تا فردا ,آینده را ,به یاد ,یاد نخواهد ,را نداردامروز
درباره این سایت