محل تبلیغات شما
جهان ناشناخته‌ها»

گریه‌های شبانهٔ محدود
هور و قلیای مرده و مردود
نفسم تحت درد و درمان است
این نفس نیست؛ حوض خونآلود

قفس از من پرنده ساخته است
بال و پر در قفس  گداخته است
بالها خسته، آسمان مسدود 
و زمین بخت ناشناخته است

از جهان می‌زند به در، دیوار
خستگی پای رفتنم پوشید
بوق می‌زد دوائر مجهول
زندگی پای مردنم کوشید

برف و خون، روح خونی صعود
خون به روی خون و آبی و کبود
زندگی بقای مرگ و مرگِ زود
نیستن که ضرب می‌‌شود در او 
 آتش و سقوط و خالی و نبود
جمع می‌کنم با هستنم
بستنم
باندپیچی کردنم
اما چاره نمی‌افتد
بندبازی که نیست
صفر درجهٔ انجماد رؤیاهاست
جهان من شبی برفی‌ست
طاق و بستان و طاقچه
 همه بمب!
زیر هر حوض بار باروت است
این جهان  قضا و قدرش
انفجار و سنگ و خنده و 
گرومب!
و دیگر نیست جهان و دیگر  
این جهان همین جهان منکسر است
خون از صورتش بیرون زده
راه دیوار و در بسته است
و تکه پاره های آدم و صورت
معلق مانده
این فضا از زمین پاک نمی‌‌‌شود
و تصادف کرده  با سیارهٔ خونخوار
 و تکه پاره‌های ناشناخته‌ای
آویخته است به صحنهٔ سرگردان
پای از ورطه بیرون نمی‌رود هرگز
پای از این ورطه بیرون می‌کشی؟
و اگر می‌روی مرا نیز ببر
روح من روی سیم‌های خاردار گیر کرده است.

سوفیا صالح‌پور

کانال تلگرام:
https://t.me/postmodernliterature

ادبیات بر محور هوش ادبی

تاریخ حضور خاندان منجمیها در لنگرود و پیروزی‌های میرزاموسی منجم‌باشی در سرحدات ایران

معما خودبخود لاینحل خواهد شد

جهان ,بیرون ,زمین ,حوض ,ورطه ,کرده ,و دیگر ,ورطه بیرون ,از صورتش ,صورتش بیرون ,بیرون زدهراه

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بانک مقالات بیس حسابداری 2019 Tyson's game ollarabspa punclichubuf chanpecodac emily دانلود آهنگ شاد جدید EXOℓØVERS3 childfitdila به نام نامی نام