محل تبلیغات شما
اختلاف مذهب شمس و مولانا»

مولانا در فقه و فروع دین بر مذهب حنفی بود و شمس تبریز بر مذهب شافعی. مولانا و پدر مولانا با امام فخر رازی که فلسفی مسلک بود اختلاف داشتند و طریق رد و انکار می‌پیمودند. امام فخر رازی در دربار محمد خوارزمشاهیان مقام داشت و سلطان با او یکدله بود، و فخر رازی، سلطان را بر طریقهٔ کبرویه و صوفی‌مسلکان و نیز مذهبی‌اندیشانی که ایمان را بر تعقل ارجح می‌دانستند می‌شورانید؛ چنان‌که منقول است به تحریک امام فخر رازی، محمد خوارزمشاه، مجدالدین بغدادی را که از خلفای نجم کبری و از بزرگان سلسله کبرویه بود به جیحون درافکند و مقتول ساخت. و به اقوال گوناگون پدر مولانا سلطا‌ن‌العلما بهاء ولد و شیخ عطار نیز از طایفه کبرویه بودند و به این سلسله ارادت داشتند؛ از این رو بین امام فخر رازی و پدر مولانا کدورت بود و بهاء ولد به قهر از بلخ هجرت نمود و راهی دیار روم (روم شرقی، ترکیهٔ امروزی) شد. تمام این حوادث و احوال در زندگینامه مولانا به تحریر فروزانفر، به همراه منابع و کتب، به تفصیل آمده و می‌توان به آن مراجعه کرد. فروزانفر در جایی از کتاب مذکور می‌‌نویسد:
بهاء ولد(پدر مولانا جلال‌الدین) بر سر منبر به حکما و فلاسفه بد می‌گفت و آنان را مبتدع می‌خواند و بر فخر رازی که استاد خوارزمشاه و سرآمد و امام حکمای عهد بود این معانی گران می‌آمد و خوارزمشاه را به دشمنی بهاء ولد برمی‌انگیخت تا میانهٔ این دو، اسباب وحشت قائم گشت و بهاء ولد تن به جلاء وطن در داد.»

اما امام فخر رازی نیز همچو شمس تبریز در فقه و فروع دین، شافعی مذهب بود. با توجه به روایاتی که خبر از سعایت امام فخر رازی در حق مذهب‌اندیشان در درگاه خوارزمشاه می‌دهد، نمیتوان از  تسامح‌اندیشی فخر رازی اطمینان یافت و بر چند و چون آن اشراف داشت؛ اما او عقلی‌مسلک بود و اهل مباحثه و فحص در روایات و احکام، و احناف البته در احادیث و روایات وارده هیچگونه چون و چرا روا نمیداشتند و بنا بر این بود که هرآنچه از روایات و احادیث به دستشان رسید عزیز دارند و تردید و بحث و فحص نکنند. شمس تبریز شافعی‌مذهب البته اهل بحث و فحص بود و از مقالات او بوی تردید و رد آنچه که پسند عقلش نبود برمی‌خیزد. و با اینهمه بین شمس و مولانا الفت بود و وابستگی و دلبستگی. در کتاب شمس تبریزی» به قلم محمدعلی موحد به این اختلاف مذهب و اختلاط اندیشهٔ شمس و مولانا به خوبی اشاره شده و از آن سخن می‌رود؛ محمدعلی موحد می‌گوید که:
 شمس خود را شفعوی» یعنی شافعی‌مذهب می‌خواند. در آن روزگار اختلاف میان شافعیان و حنفیان مهمترین عامل دودستگی در شهرها بود. پیروان این دو مکتب فقهی در هر فرصت به جان یکدیگر می‌افتادند و در کوچه‌ها جوی خون می‌راندند. شمس می‌گوید من شافعی‌ام ولی این دلیل نمی‌شود که اگر در مذهب ابوحنیفه(پیشوای حنفیان) چیز خوبی یافتم لجاج ورزم و قبول نکنم. و این نکته را یادآور می‌شویم که مولانا جلال‌الدین مذهب حنفی داشت و از متون فقهی کتاب هدایهٔ مرغینانی را درس خوانده بود. هدایه کتاب استاندارد فقه حنفی بود و برای حنفیان همان اعتبار را داشت که کتاب تنبیه برای شافعیان.»

و این نشان می‌دهد که نه تنها شمس شافعی‌مذهب می‌توانست به سوی مولانای حنفی‌مذهب رفته و با او عقد اخوت بندد، بلکه مولانای حنفی‌مذهب هم که در طریقش انعطاف روا نبود چون به عقل مرجوع شد قید و بند ظواهر را کنار گذاشت و آن پسندید که دماغ عقل و انصاف حکم می‌کرد و بر آن شد که حیات جان را به جماد آن ارجح بداند.

نویسنده: سوفیا صالح‌پور

کانال تلگرام:
https://t.me/postmodernliterature

ادبیات بر محور هوش ادبی

تاریخ حضور خاندان منجمیها در لنگرود و پیروزی‌های میرزاموسی منجم‌باشی در سرحدات ایران

معما خودبخود لاینحل خواهد شد

مولانا ,فخر ,شمس ,رازی ,امام ,مذهب ,فخر رازی ,بود و ,امام فخر ,بهاء ولد ,پدر مولانا

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Sandra's style cioghoslintu gasucworkmid املاك كریم نژاد اطلاعات جامع عتیق سرویس اولین مرکز خدمات پس از فروش و "تعمیر" لوازم خانگی در ایران quarwiegena titodismou lovemylife انتشارات مستعلی