محل تبلیغات شما
زندگی‌نامه‌ی عرفانی»

پله پله تا ملاقات خدا شرح تطورات و سلوک مولانا از کودکی تا پایان حیات به قلم زرین‌کوب است. این کتاب به شیوه عاطفی و منشیانه نوشته شده؛ هرچند از لحاظ عاطفی کتاب خوبی برای جذبه‌های  عرفانی‌ست اما در نوشتنش منابع مختلف زندگینامه‌‌ی مولانا از قبیل ولدنامه، معارف احمد افلاکی، زندگی‌نامه به قلم سپهسالار، نفحات‌الانس و. یک کاسه شده و تفکیکی بین روایتها صورت نگرفته و از اختلافات آنها حرفی به میان نیامده.  سبک سخن در این کتاب به سیاق متون زندگینامه‌ای عرفانی‌ست نه زندگینامه‌ی تحقیقی. برای کسانی که می‌خواهند از لذت خواندن زندگینامهٔ عرفانی بهره‌مند شوند این کتاب متنی مناسب و درخور است.


زندگینامهٔ تحقیقی»

این کتاب به قلم بدیع‌امان فروزانفر سیاقی کاملا متفاوت از کتاب عبدالحسین زرین‌کوب درپیش گرفته است. این زندگینامه از منابع مختلف زندگینامه‌ی مولانا و یا تذکره‌ها و نوشته‌هایی که ذکری از او در متن خویش آورده‌اند استفاده می‌کند. مطمئن‌ترین روایت از زندگی مولانا در ولدنامه»‌ی بهاء ولد فرزند مولانا موجود است. از مناقب‌العارفین احمد افلاکی، نفحات‌الانس جامی، رسالهٔ فریدون بن احمد سپهسالار، هفت اقلیم امین احمد رازی و منابع دیگر نیز برای شناخت حیات مولانا و حالات و حوادث زندگی‌اش به تفکیک در این کتاب سخن رفته است. این کتاب به دور از هیجانات عاطفیِ عرفانی به روش تحقیق و تفحص نوشته شده و در تمام مواضع روایات مختلف و اختلاف روایات شرح داده شده و نتیجه‌گیری به خواننده واگذار شده است.


اشعار الحاقی به دیوان شمس»

شش جلد مثنوی مولانا چندان منقح و یکدست است که نمیتوان گمان برد که دیگران در این مثنوی دست برده باشند و اشعار و ابیاتی بدان اضافه کرده باشند و بدیع‌امان فروزانفر نیز بر این گمان است که در متن مثنوی دستکاری و الحاق صورت نگرفته و متن آن سالم مانده است. اما در دیوان شمس اشعار فراوانی موجود است که یا از لحاظ سبک و استایل زبانی، یا به لحاظ قدرت بیان و توانگری در سخن و یا از وجه اندیشه و زاویهٔ نگاه با روش و منش مولانا در تضاد است و متعلق به شعرای دیگر است و سر از این دیوان درآورده است؛ در مواردی نیز صاحب شعر معلوم و مصرح است. اشعار شاعرانی چون انوری، شمس مشرقی، شمس طبسی، جمال‌الدین اصفهانی و سلطان ولد فرزند مولانا به این دیوان ملحق شده و در طبع آن آمیختگی و شگی پدید آورده است. بدیع‌امان فروزانفر این مطلب را در زندگی‌نامهٔ مولانا به خوبی و شفافی شرح می‌دهد و به این بهم‌ریختگی نظم و سامانی مطبوع می‌بخشد. 
علاوه بر اشعاری که در دیوان کبیر نام صاحبان آنها مشخص و مستند است اشعار دیگری نیز از زبان دراویش و شعرای ناشناخته به این دیوان پیوسته که از سبک زبان فردی(پارول) و تاریخشناسی زبانی(در زمانی به تعبیر سوسور) میتوان به وضوح پی برد که این اشعار و این زبان متعلق به مولانا نیست به ویژه معنی بعضی از اشعار با اشعار مثنوی مولانا تعارض اندیشگانی دارد. اینک قطعه‌ای از نوشتهٔ بدیع‌امان فروزانفر از کتاب زندگی‌نامهٔ مولانا جهت توضیح بیشتر موضوع:

.اشعاری متفرق از اشخاصی نامعلوم به کلیات شمس ملحق گردیده که گرچه به احوال و نام گویندگان آنها واقف نیستم از آن جهت که با مقتضیات عهد و مسلک و طریقت عرفانی او موافقت ندارد در بطلان انتساب آنها بدان استاد عظیم تردیدی هم نداریم.

باید متوجه بود که چون انتساب مردان بزرگ و علمای مشهور به مذهب یا طریقتی از وسایل رواج و انتشار آن در میان عامه و خاصه به شمار می‌آید بدین جهت طرفداران و پیروان هر کیش و آئین به ویژه آنان که اقلیت دارند می‌کوشند تا به هر وسیله بزرگان روزگار را از هواخواهان و هم‌کیشان خود معرفی نمایند و این خود مقدمهٔ تحریف و اضافه و تأویل در اقوال و کتب و شرح احوال این طبقه می‌گردد و ممکن است حس مذهبی بعضی آن‌قدر تند باشد که این خیانت را جایز و مباح و موجب اجر اخروی و ثواب جزیل انگارند.

گمان می‌رود از این راه تحریفات و اضافات بسیار در اشعار مولانا روی داده باشد مثلا میدانیم مولانا از علمای حنیفه و در فروع مذهب از پیروان امام اعظم ابوحنیفه بود و تربیت وی در مدارس حنفیان دست داد و خاندانش هم مذهب حنفی داشتند و شهر قونیه با اظهار تشیع و طریقهٔ تولا و تبرا متناسب نبود و مولانا نمی‌توانسته مانند شعرای عهد صفویه روش تولا و تبرا را موضوع شعر قرار دهد و بنابراین غزل:

ای سرور میدان علی مردان سلامت می‌کنند
ای صفدر میدان علی مردان سلامت می‌کنند

اگر تماما ساختگی نباشد قسمتهای اخیر آن که متضمن اسامی ائمه اثنی عشر علیهم‌ السلام است و علاوه بر ضعف و سستی با مذاق مردم آن عصر سازگار نیست به قوی‌ترین احتمال جعلی و الحاقی خواهد بود. 
و از این قبیل است غزلی که مطلعش این است:

 التجای ما به شاه اولیاست
آنکه نورش مشتق از نور خداست

یکی دیگر از علل و اسباب تغییر و تبدیل غزلیات مولانا آن است که درویشان آنها را حفظ کرده و در کوی و برزن می‌خوانده‌اند و گاهی به اقتضای وقت از کاستن و افزودن ابیات و تغییر و تحریف روگردان نبوده‌اندو اکنون در اشعار مولانا آثار آن را به آسانی می‌توان یافت.»

این پاره‌ای از گفتار فروزانفر در باب الحاقات دیوان کبیر بود که از خاطر گذشت. از امثال چنین اشعار در رباعیات نیز مشاهده می‌شود که زبانی متاخرتر و درویشانه به سیاق پیران تصوف دارد و با اندیشه و نگاه مذهبی مولانا در مثنوی هم همخوان نمی‌گردد و اکثر بر این فرض‌اند که این رباعیات نیز از ملحقات و از اشخاصی غیر از مولوی تقریر گردیده است همچون دو رباعی ذیل:

دایم ز ولایت علی خواهم گفت
 چون روح قدس ناد علی خواهم گفت 
تا روح شود غمی که بر جان منست 
کل هم و غم سینجلی خواهم گفت

در دایره وجود موجود علیست
اندر دو جهان مقصد و مقصود علیست
گر خانه اعتقاد ویران نشدی
من فاش بگفتمی که معبود علیست

که با نیم‌نگاهی می‌توان دریافت سبک زبان این اشعار با سبک زبان مولانا بکلی متفاوت و در بافتار زبانی و ساختار تفکری دیگری جای می‌گیرد.

نویسنده: سوفیاصالح‌پور

کانال تلگرام:
https://t.me/postmodernliterature

ادبیات بر محور هوش ادبی

تاریخ حضور خاندان منجمیها در لنگرود و پیروزی‌های میرزاموسی منجم‌باشی در سرحدات ایران

معما خودبخود لاینحل خواهد شد

مولانا ,اشعار ,کتاب ,دیوان ,نیز ,مثنوی ,و در ,این کتاب ,به قلم ,است که ,شده و

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

queschedorso Landon's page gadesinti کچل کردن مطالعات اجتماعی معلمان caqualebme polideto مهردادایکسچنج neldisttobbo Derrick's style