حکایت #نازپروردگی شمس تبریزی از زبان محمدعلی موحد و از مقالات شمس»
شمس تبریزی در مقالات از پدر خود میگوید که: نیک مرد بود و کرمی داشت» و دو سخن گفتی، آبش از محاسن فروآمدی»(مقالات ص.۱۱۹)
شمس چیز زیادی از مادر نمیگوید، شخصیت مادر در شخصیت پدر گم است. تنها آنجا که از نازپروردگی خود حکایت دارد، در کنار پدر از مادر هم یادی میکند:
این عیب از پدر و مادر بود که مرا چنین به ناز برآوردند» (مقالات شمس ص.۶۲۵)
در توضیح نازپروردگی خود تصویر زندهای از شیوهٔ زندگی و اعتقادات مردم آن روزگار را میآورد. در آن زمانها خوردنی و گوشت به اندازهٔ زمان ما فراوان نبود، مردم که خوان میگستردند و کاسهٔ طعام را در میان میگذاشتند، گربههای حریص و گرسنگی کشیده از در و دیوار به درون خانه کشانده میشدند تا با مختصر غفلت صاحبخانه پارهگوشت از میان خوان بربایند. به همین دلیل صاحبخانه غالبا چوبی در کنار خود بر سر خوان داشت که در دفع گربههای فضول به درد میخورد. هجوم #گربه بر سر خوان در خانهٔ شمس هم امری عادی بود اما پدر به ملاحظهٔ کودک نازپرورده از زدن گربه خودداری میکرد و اگر گربه به هنگام دستبرد کاسه را میشکست پدر به لطف و مدارا میگفت: این شکستن کاسه ردّ بلاست. حتما بلایی مقدر بود که اتفاق افتد و اگر کاسه نمیشکست ممکن بود که آن بلا بر من یا بر مادر، یا بر خود تو نازل شود:
گربه را که بریختی و کاسه شکستی، پدر پیش من نزدی و چیزی نگفتی. به خنده گفتی که باز چه کردی؟. نیت. قضایی بود بدان گذشت. اگر نه این بر تو آمدی، یا بر من، یا بر مادر.»(مقالات شمس ص.۶۲۵)
به نقل از: کتاب شمس تبریزی، محمدعلی موحد، چاپ سوم۱۳۷۹ طرح نو
نویسنده: سوفیا صالحپور
تاریخ حضور خاندان منجمیها در لنگرود و پیروزیهای میرزاموسی منجمباشی در سرحدات ایران
شمس ,پدر ,مقالات ,مادر ,خوان ,نازپروردگی ,یا بر ,بود که ,از پدر ,سر خوان ,از مادر
درباره این سایت